من که میگویم همه اش زیر سر بهار است

همه ی این مستی و خماری

آدم وسط خیابان لی لی اش میگیرد

می ایستد پشت ویترین مغازه ها

برای کفشهای غمگین طفللکی شکلک در می آورد

به گوسفندهای سفید ایران-مرینوس سلام میدهد

برای خودش بستنی شکولاتی میخرد و آب سیب

روی پنجه بلند میشود دستش برسد به اقاقیا

آواز میخواند زیر لب

راه خودش را میرود

دست تکان میدهد برای بهار

که پاهایش را دراز کرده زیر یاسها

شهر سیاه و سفید را رنگ میزند

خمیازه میکشد گاه گاه

با خودش میگوید؛

چه خوب دوام آوردند سیاه زمستان را...

 

من که میگویم همه اش زیر سر بهار است

که آدم هی الکی میخندد این روزها

ریسه میرود وسط خیابان

راننده ی اخمو هم که حرصش میگیرد از بی قیدیش

یک لبخند تحویلش میدهد به پهنای صورت

آن قدر که مهربان شود گره های پیشانیش

برایش بخت سفید رج بزند لای قهقهه اش

 

من که میگویم همه اش زیر سر بهار است

دلش سوخته برای آنهمه آذر و دی که از سر گذراندیم

شاباش میدهد مستی و خماری اش را

برای رقصهای وقت و بی وقت بی بهانه ی مان... 

نظرات 9 + ارسال نظر
سلام همسایه ها چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:11 ب.ظ http://rezatehranii.persianblog.ir

سلام.با برگی از زندگی شخصی ام آپم.سر بزن و نظر یادت نره دوست من

رضا چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:31 ب.ظ http://azad313blogfa.com

...بهار را نفس باید کشید و برای لحظه هایش که میگذرد دست تکان باید داد......

هوس مبهم چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:23 ب.ظ http://esoterictemptation.blogspot.com/

همونجوری هم که خودت نوشته بودی تغیرات فیزیکی زیادی اتفاق میافته تو بهار و خب از در و دیوار نشونه هاش هویداس ;)

سلام نمی کند چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:02 ب.ظ http://www.promete28.blogfa.com

بهار هم اش دهن سوزی نیست فاطمه جان....

نیاز پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:12 ق.ظ

سلام دختر.. زیر سر بهار است. زیر سر فروردین.. همینزوری شد که من در این ماه به ئنیا آمدم به خاطر سرخوشی اش

نگار پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.zo0oey.blogspot.com

وای... آره... دیدی؟؟

همه اش زیر سر بهاره...

همه ی پیاده رو ها اسم آدمو بلدن این روزا...

پاپیروس یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ق.ظ http://papiroos.wordpress.com

که تقصیر بهاره؟ :)

آتبین یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:28 ب.ظ http://athvia.wordpress.com

ولی نگفتی چرا بهار این طوریه؟ (راستی من همون ولکه هستم...)

لاله پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:43 ب.ظ

سلام ونوشته هات هم مثل خودت زیبا .عمیق و خوندنی هستند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد