ps:خون بازی...

چیزی نمانده به آمدنت 

مادرت میگوید   

دیرکرده بودی

و یک بیمارستان آدم که نه 

اصلن بگیر یک دنیا چشم  

دو دو میزدند  

میان ثانیه های

کش آمده 

لابلای سالها/قرنها اضطراب

   

تو دیر کرده بودی  

من که خوب میدانم؛

نه از آن که حوصله ی ما را نداشتی 

که دنیا را تاب آمدنت نبود آخر 

 

چیزی نمانده به آمدنت 

اندکی تامل 

ساعت باید بگذرد 

چیزی همان حوالی صفر عاشقی شاید 

تا زاده شوی   

وقتی همه خواب بودند

 

تارهای تنت را

با عشق تنیده بودند 

میان رجهای متوالی خون و درد 

گواهش ؟ 

هزار هزار عاشقانه ی ناب 

که تفاله ی این جسم کبود را 

نای ادامه میدهد

 

مادرت میگوید 

او که آمد

هلهله افتاد میان بیمارستان 

می آمدند 

به شادباش و سرور  

 

من خیال نمی کنم  

این از آن قصه هاست 

که مادر ها  

همه دارند توی آستین 

برای نوزاد های دست و پا بلوری 

 من گمانم آن وقتها  

آدمها توی خوابشان عشق بازی حرام نبود 

بیدار که میشدند 

تنهای گر گرفته شان 

و آههای کشدارشان 

بوی تو را می داد 

امتداد می دادند 

رد دانه های انار را 

روی سفیدی برف

میرسیدند به تو 

که دست و پا میزدی 

میان خون 

و چنگ میزدی 

پنجه های دنیا را 

که آمدنت را نمیخواست 

تا ما نطفه هامان عقیم بماند 

و آوازهامان صامت

  

به نوبت از راه میرسدند 

آدمها

و ثبت میزدند   

نگاه معصوم تو را

برای روز مبادایی

که بوی خون تازه میدهد/ 

و لخته ها 

نای زنده گی را  

تنگ کرده اند

 

"متبرک باد نام تو" 

که این گونه هجای زنده گی را 

وقتی مرگ 

شیهه میکشد 

مستانه

با سر انگشتان یخ زده حتی 

میان پرده های ساز 

تکرار میکنی 

برای ما که جا مانده ایم 

از جاده ای که "تو" را 

به خود میخواند  

 

"متبرک باد نام تو" 

که تکرار آوای ساده اش حتی 

آرام میکند 

ذهنهای آشفته 

و تنهای خسته 

چشمهای مضطرب 

و دستهای خالی مان را 

وقتی تمام غزل های نابمان 

چکه چکه زاده میشوند 

وقت گذشتن از شریانهای منجمد مرگ 

در آن ساعتهای ممتد سرد 

که زنده گی را باز خوانی میکنی 

از آن روز 

که درختها

"آذر" شکوفه کردند 

 

"متبرک باد نام تو" 

گیرم به حرف حتی 

که ما جماعت سنگ

چیزی نداریم برایت 

جز بار هزار باره ی اندوه   

وقتی

که فریم های یک دقیقه ای هم دیگر 

نمیتوانند 

نفس های به شماره افتاده ات را 

پنهان کنند

از خودخواهی لعنتی مان... 

 

 

پ ن. 

تولدت مبارک عزیزدلم...