برای لیلای فرجام:

 

"مثل گلی خشکیده

لای یک دفتر قدیمی یافتمت،

پشت این سالهای بلند

لای این خطوط سیاه و سفید

چه می کردی؟

جوانیم را می جویدی؟

یا حاشیه می کشیدی

به روزهای نیامده؟

زیر آن درگاهی

که باران

طعم بوسه را می برد،

کسی نایستاده آیا

تا عکسی بگیرد

و تو را به یاد خودت بیندازد؟

لمیده بر این ورق های پاره

گره می زدی

بر رشته ی تنیده ی خیال

یا وصله می کردی

روز های عمر مرا؟

پشت این همه سال

اندوه را پیمانه می کردی

یا خنده میزدی

بر شوکران های منتظر؟

 

مثل آن بی تابی مکرر تیغ

برای هم آغوشی با ظرافت نبض

رج زده ام تو را هم

روی تک تک لحظه هام

تا همیشه ی مرگ"

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد