گرد و غبار راه را از تنت نتکانده ای هنوز
بوی خاک میدهی
خاک باران خورده ی کویر
تازه رسیده ای
سفر نامه بلد نیستی بنویسی،
همانقدر که زندگی نامه
یا شکایت نامه
یا اصلا چه میدانم نامه...
همیشه بی مقدمه بوده ای و بی موخره
و حرف خورده ای به قدر تمام عمرت
تنها میدانی چطور
از میان واژه های نا مربوط
و جمله های بی سرو ته
"تو"را بکشی بیرون
و عاشقانه رج بزنی براش
با دستهایی پر از باور ِ "داشتن"
و تنی تب دار
بی قرار
پر از حجم "بودن"
...
از کویر باز میگردی
و پای برهنه دویده ای امتداد افق را
بی هراس از مارمولک ها
و هی"تو"را صدا زده ای
و خط کشیده ای
روی همه ی رملها
حروف اسمت را،
و قهقهه هایت را
و آوازهایت را
و شعرهایت را
سپرده ای به باد
که می آمد آن حوالی
تند تند
تا طعم بوسه هایت را
نقش بزند
روی تشنگی کویر
شن ریزه ها قلقلک میدهند خستگی ات را
و لایتناهی پر از "تو"
همه ی دغدغه ها را
و شک ها را
که ابتدای ویرانی ات بود
از حافظه ی شوم آبان و آذر گرفت
جاده بزرگترین دلخوشی دنیاست
وقتی ختم میشود به "تو"
و خورشید قشنگترین اتفاق
وقتی اول،روی ماه تو را بوسیده است
با آسمان چه کردی راستی
که اینگونه صورتهای فلکی
عکس تو را نقش زده اند
روی دلتنگیش
با خطهای نقره ای
گفته بودم برایت
من ستاره ها را خوب میشناسم
از همان سه چهار سالگی
و بی خوابی های شبانه
برای پیدا کردن خانه ی خورشید
"آیزک آسیموف"
یا "تو"
فرقی نمیکند چطور،
من دیگر بلد شده ام
بی هیچ چشم مسلحی
"تو"را پیدا کنم آن بالا
کنار دب اکبر و امراه المسلسله و قوس
با چشمهای خیس
و رگهای متسع
و نفس های تند
"عاطفه"هیات یاد نخواهد گرفت
وقتی من مدام "تو" را
به جای سحابی ها
عاشق میشوم
...
"بار دیگر شهری که دوست میداشتم"
ps:
سلام
با سلام و درود به یک آریایی خوش ذوق . واقعا مطالب بسیار جالبی بود . امیدوارم موفق باشی . به ماهم سر بزنید .
...زیبا بود....و خیال انگیز....و بیدار شو عزیز!
سلام رسیدن بخیر
عیدت مبارک
دم کویر گرم که اینقدر به تو حال داده
یا علی
جدیجدی هم که این مسنجر یاهو منو میکشه آخر! حالا ولی گودر چرا آخه؟! البته من هم سرعتم فعلنها پایینه (صداشو در نیار، تو این تعطیلات دیاسالمون پرید!) نمیتونم لود کنم گوگل رو .
اینروزها پود دلتنگیام با عاشقانه هایم را مدام برایت بهم می بافم ونیستی که بگویی ارام باش و صبور گریه نکن....
به روز و منتظر....
اگر چه این سلام واسه ما نیست اما چه می شه کرد جواب سلام مستحبه و ما هم جواب می دیم :)
سلام به روی ماه سفره کرده ات دخترک عاشق
می بینم سفر عاشق ترت کرده نازنین! :)
رسیدن بخیر
چه سوغاتی خوبی آورده بودی
از کویر و آسمان و سحابی و ستاره و ؛تو؛ گفتنت پیداست سفر خوبی داشتی شکر خدا
چشم عزیزان روشن با دیدن ملکه ی عاشقشون :)
.....و پس کی بیدار می شوی؟ ...پس کی شعر مشوی؟...
قشنگ بودش خانم
خوبی خانم؟ ما آمدیم بنویسیم که اینجا بودیم
سلام دغدغه های فاطمه . نمیدونم شاید باید بگم سلام فاطمه ی پر دغدغه و شاید هم باید برای اینهمه زیبایی رگهای متسع سکوت کنم و نفس بکشم در هوایت که هوادارت هستم.
دوستت دارم و عیدت مبارک
هاه! دخترو دست به دلم نذار دیگه که نشد تا دو قدمیتون بیاییم و همو نبینیم! نگران نباش ما با مشهد حالا حالاها کار داریم ;)
ایشالو (چرا حالا شیرازی دارم میگم؟!) به من و فاطمه و شیشلیک ارم هم میرسیم.
هرچی خودم و تو و اهل عیال را پینگ می کنم افاقه نمی کنه باز این رولینگ بلاگ به گه رفت!
....انتظار...حرفی بزن....انگار غبار سفر سنگینه.....
سلام
سال نو مبارک
...
...نفس کشیدن شکر نعمت می شود گاهی...