و این داستان ادامه دارد...

خوب بله

خلایق هر چه لایق

هی با توام حضرت فهیم خردمند باشعور تحریمی

آره با خود تو که رفتی رو منبر نشستی به حماقت من خندیدی که این چند روزه

سگ دو زدم واسه دو سه تا رای بیشتر

حالا از این به بعد هر چی به سرمون بیاد،صدقه سری مجلس روح الله حسینیان و

آقا تهرانی و بادامچیان و فاکر و غیره،تو،آره خود تو هم شریک جرمی توش

۸ مارس از آزادی و برابری زنان حرف میزنی؟هه!عزیزم تفکیک جنسیت هنوز اول راهه

هوس پتیشن امضا کردنت که افتاد به سرت یاد این بیفت که با شرکت نکردنت

من و امثال منو بدبخت تر از اینی که هستیم کردی

محمود رو کی آوردش رو کار؟من؟یا تو که باد انداختی به غبغب و ژست گرفتی که

یعنی بله،ما اعتراضمون رو به حکومت و نبود آزادی های مدنی اینطور بیان میکنیم

ببین،گنجی قهرمان تو که از نافرمانی مدنی دم میزنه هنوز باورش نشده اون روزی

که فکر نکرده بدون توجه به ظرفیتهای قانونی این خراب شده شاهکارهاشو خلق

میکرد،بزرگترین خیانتو در حق من و ما کرد

و قانون و قانون مداری و احترام بهش اولین شرط مدنیت و مدرنیته اس

قرار ما اصلاحات بود و نه انقلاب

اما گنجی هنوز همون جوونک انقلابی ۵۹ و ۶۰ مونده بود با اندکی تغییر واژه های

مصرفی

میدونی چیه؟من از کشتار دست جمعی تحت هر لوایی بیزارم و انقلاب یعنی دادگاه

انقلابی،قانون انقلابی و آدم کشی انقلابی

من از انقلاب بی زارم،میفهمی؟

بضاعت من خیلی کمتره برای پرداخت هزینه ی انقلاب و کن فیکونی که تو تو ذهنته

و ضمنا حالم هم به هم میخوره از اینکه سربازهای مست آمریکایی کوپن آزادی

تقسیم کنن در خونه مو و هوای مملکتم رو جیره بندی کنن برای نفس کشیدن

اصلا،من احمق،ساده لوح،عامی یا هر چی که تو میگی،ولی میشه لطفا تو خردمند

فهیم فرهیخته توضیح بدی که با شرکت نکردن با شکوهت چه گلی تا حالا به سر این

خراب شده زدی که شناسنامه ی رنگارنگ من نزده؟

من جز همون ملت همیشه در صحنه ای هستم که انگشتشو میگیره بالا و تو هر

انتخاباتی داد میزنه که یعنی این انگشت لعنتی باید جوهری باشه تا لااقل بد بخت تر

از اینی که هستیم نشیم...

ببین،من بنا به n+1 دلیل هنوز قراره همینجا زندگی کنم و شاید اصلا هیچوقت هم

نتونم با خودم کنار بیامو دل بکنم از این خاک،خوب حالا تو صاحب فکر فرهیخته

میشه یه لطفی کنی و برام توضیح بدی حالا باید تا ۴ سال دیگه چه خاکی بریزم

تو سرم وقتی نماینده م روح الله حسینانه،وزیر کشورم پور محمدی،وزیر ارشادم

صفار هرندی،وزیر اطلاعاتم اژه ای و خوب شاه بیت غزل هم رییس جمهور مملکتم

محموده؟اون میم های مالکیت رو هایلایت شده بخون لطفا چون اینایی که گفتم

فقط وکیل و وزیر و "رییس مجتمع مسکونی"ما نیستند،اینا چه بخواهی چه نخواهی

احتمالا یه ربط خیلی گنده ای دارن با جایی که من و تو داریم مثلا یه چیزی به اسم

زندگی میکنیم درش و بچه های بدبخت ترمون هم باید توش نفس بکشند لابد

محض رضای خدا برای یه لحظه هم که شده بیدار شو و فکر کن از امروز تا ۴ سال

دیگه باید فقط برنامه ریزی کنی برا اینکه چطور آوارها و خرابه های این ۴ سال رو

جمع و جور کنی...

راستی احیانا میتونی بفهمی اینی که گفتم یعنی چی؟

تو اصلا فکر میکنی به تبعیض و تحقیر و تهدیدی که هر روز من و خودت رو

پر کرده و داره به لجن میکشه؟

تو اصلا فکر میکنی که دختر من فردا قراره کجا زندگی  کنه و به کدوم هویت

سر بلند کنه؟

من حالم بده،من حالم بده و فکر میکنم مسبب حال بدم نه نظام گندگرفته ی

جیم الف الف،که بی مسئولیتی بزرگ تو و امثال تو باشه

باور کن این دفعه هیچ جای توجیهی نمونده

باور کن....

 

ps:

دو روزه تب و لرز دارم به شدت،میدونم باید خیلی مستند تر و تحلیل گرانه تر

و لابد به زعم خیلی ها منصفانه تر مینوشتم،اما باور کنید مجلس حسینیان

برای من حتی ترسناک تر از وزارت کشور پور محمدی و رییس جمهوری محموده

میدونم حالا همه ی ما به لطف سالهای ۷۶ تا ۸۰ و تب جمهوریت،افسون زدایی

از قدرت و عصر ما و فوکر و  هابرماس و سروش و کدیور و ...واژه های زیادی بلدیم

که میتونیم به فراخور زمان ازشون استفاده کنیم و آمار کتابهای ورق ورق شده مون

رو به رخ هم بکشیم،اما من یه چیز رو میدونم و اون اینکه الان به شدت وحشتزده ام

برای ۴ سال دیگه و آدم وحشتزده لابلای تته پته هاش کمتر میتونه سفسطه کنه

 

 

نظرات 4 + ارسال نظر
king of the kings سه‌شنبه 28 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 02:48 ق.ظ http://ice-dream.blogsky.com

اووووووووووووووووووووووووووووووووووا خانوم ترمز کن آرومتر بورو چه خبره که اینجوری تند میری؟
در کل وبلاگ باهالی داری
در ضمن شاید تو نخوای این مرزو بومو ترک کنی ولی هزاران نفر دیگه هستن که میخوان ترک کنن البته نظرات شما هم محترمند

anahitafarshid دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:57 ق.ظ

سلام، ما اجازه نمی دهیم "دلواپسان" آینده ما را تباه کنند.

[ بدون نام ] دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:57 ق.ظ

[ بدون نام ] دوشنبه 12 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 03:58 ق.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد