"اینجا باد نمیآید.
من تمام قورباغههای این سرزمین را،
- حتی زشتترین و کریهترینشان را -
بوسیدهام.
ترسیدهاند همهشان؛
سایهی تو روی مرداب بوده حتماً
اینجا باد نمیآید.
من دیگر نمیبوسم؛
من تمام شدهام و تو،
قبل از اینکه تمام شوی،
لبهای همهی قورباغههای ویرجین مرداب را
- یکبار دیگر -
دوختهای"