و تو انگار کن هرگز نبوده ای
و من هرگز به نبودن تو
بودن را چنین حقیر نینگاشته ام
با سر انگشت
لبهایم را ببوس
بگذار
بین پرستش و عشق بازی
آونگ شوم
در خاطره ی بشر
چون زنگ کلیسا
بر بلندای هستی
من به گریه التماس میکنم
یا گریه به من؟
و تو انگار کن
از آغاز بوده ای
مثل خدا
و مرا آفریده ای
مثل نگاهت
و خنده هایت
"عباس معروفی"
ps:
باد می آید این روزها
نامت را بلند صدا میزنم
میشنوی
میدانم
باد میپیچد اینجا
دور تن من
ریه هایم پر از "تو" میشوند...
چه خبره اینجا، خوش به حالش و خوش به حالت
چه خوب!
نخند.خنده نداره!!!!!!!!!!!وقتی آدما گدایی توجه میکنن و حسادت به چیزی که اصلا اون چیزی که اونا فک میکنن نیست.
خواستیم بخند.چیکارت کنم؟ تو اینی دیگه
به وضوح پیشرفت کردی
خیلی زیاد
سلام دختر عموی گلم .
زمان مستی رسیده .
تا تو با منی زمانه با منست
بخت و کام جاودانه با منست
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با منست
یاد دلنشینت ای امید جان
هرکجا روم روانه با منست
ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه شبانه بامنست
برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با منست
سلام! من همه ش یکی دوروز نیومدم چقدر اینجا مطلب قشنگ بود!! راستی! از طرح " ماهی قرمز نخریم" اگه باهاش موافقی، حمایت کن