چقدر دوست داشتم این پستتو الهام
چقدر حرفات شبیه حرفامه و ترسهات و نگرانی هات

چقدر من هم فکر میکنم

"چه خوبه که ما کوتوله های فاشیست قدرت

دستمون نیست"

چقدر منم فکر میکنم به اینکه چه جوریاس که جماعت

انسان ماب برای مردن دلفینها اینهمه اشک ریختند،

چه جوریاس که یه کسی که "آدم" با چاقو سلاخی کرده

تو شونزده سالگیش یعنی اینقدر خشونت تو وجودش بوده

که تونسته آدم بکشه تو بچگیش حالا که تو 22 سالگیش

به غلط یا به درست کار ندارم،اما قراره مجازات عمل ضد

انسانیشو ببینه  ملت هی میشینن پتیشن امضا میکنن،

زار میزنن، میدوئن،همو خبر میکنن،که آی مردم دامن بشریت

و بشر دوستی داره به ننگ کشتن یه "جانی" آلوده میشه

اما حالا که کرور کرور آدم اونم بچه ها،بچه های بی گناه،

بچه هایی که هنوز نمیدونن عرب با عجم با اسراییلی با امریکایی

با فلان با بهمان چه تفاوتی داره، کشته میشن عموم حضرات 

لباشون انگاری دوخته شده به هم که یعنی به ما چه

تازه یه لبخند موذیانه هم رو لب بعضیاس که یعنی به درک...

عرب باید بمیره…

من هی این وجور وقتا یاد اون دیالوگ بازمانده ی سیف الله داد

میفتم اونجا که دختر،پسره رو تو ایستگاه گرفتن و اسراییلیه داد

میزد این "عربه،مسلمانه،تروریسته"

ما قطعا خیلی متمدن شدیم که عرب و مسلمان و تروریسم رو

مترادف هم میدونیم

میدونی الهام من روزهاست به طرز وحشتناکی متواریم از جماعت

متحجر روشنفکر ماب ایرانی…از جماعتی که تمدن رو،آزادی رو،

دموکراسی رو،حقوق بشر رو توی مرگ اون بچه ی فلسطینی

میدونن که خونه ش،زادگاه پدریش،وطنش مصادره شده به نفع

آژانس تروریست یهود

من خیلی روزه فقط فرار میکنم از جماعتی که نمیدونم چطور

سرشونو میگیرن بالا گلو صاف میکنن و مانیفست صادر میکنن

اندر مصائب حقوق بشر

ما خیلی روزه خطو گم کردیم الهام

ما خیلی روزه نه"سینه ی رگ کرده ی اون مادر فلسطینی"

رو میبینیم نه حتی"نگاه خشک شده به جاده ی مادر اسراییلی

رو برای برگشتن پسرش"

ما خیلی روزه روحمونو به شیطان فروختیم الهام

ما جماعت "کوتوله ی نژاد پرست فاشیست"

گوش کن…قهقهه ی شیطانه که همه جا رو پر کرده

سر مسته،سرمست از آدمیت قی شده ی ما

سر مست از تعفن جسدهای شوم و دروغها

و ژستهای احمقانه مون در ژانر بشر دوستی

ما خیلی روزه روحمون رو به شیطان فروختیم

در ازای هیچ….

نظرات 8 + ارسال نظر
رضا دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:03 ق.ظ http://azad313blogfa.com

...من هم اگر کسی خانه ام را بگیرد تروریست می شوم.اگر وطنم را اشغال کنند و بر هویت ایرانی ام شلاق زنند تا جان دارم میکشمشان ...من هم تروریست هستم....

مسعوده دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 10:18 ق.ظ http://masinice.blogspot.com

خب شانس نیاوردی من زودتر ازینکه برش داری خوندمش! این کامنت را نگه دار تا شب!::
اولش از آخرش شروع می‌کنم که الهام همیشه حرف ندارد. و بعدش این‌که دل من بیشتر از همه به حال آن خرس می‌سوزد که به شوق چشم باز می‌کند بعد از آن‌همه خواب و جیرجیرکی که نیست اصلن که می‌داند شاید فکر کند ترکش کرده نه این‌که مُرده و بیچاره خرس. طبیعت وحشتناکی‌ست. تناسب همین‌ست دیگر دخترک چرا جیرجیرک باید عاشق خرس بشود اصلن. این تناسبات زیادند در زندگی. شاید کمی منطق‌گرایانه‌ است ولی برای همان که گفتی چپ چپ نگاهت نکنند محبتت را به حساب چیز دیگر نگذارند لب و لوچه جمع نکنند از دوست‌داشتن‌های زیادت باید که از یک جنس بود یا از یک جنس شد. توی یک هارمونی. توی یک طیف رنگی.
و همه‌ی آن تناقضاتی که گفتی درست ملکه. یک وقتی یک چیزی نوشته بودم مضمونش این بود که اگر آن‌قدر قوی هستی که بدون تعاریفی که پشت پرده‌آند و تو را می‌سازند می‌توانی انسانی نو بسازی که نیاز نداشته باشد به اسم ننه و بابا و نه نام محل و شهر. هر آن‌چه ارزش می‌إهد به او خودش باشد و رفتارش و توجیهی نیاز نداشته باشد یا اگر دارد توی خودش بتوانی پیدایشان کنی آن‌وقت خودت را خودت بساز. اگر که نمی‌توانی بگذار همان‌ بک‌گروندها تعریفت کنند و خودت را برای پاک کردن آینه به زحمت ننداز برای دیدن خودت که همیشه یک حاله‌ای هست رویت از سنت از خانواده از آن‌چه که برایت تعریف کرده‌اند.

منتظر دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:33 ق.ظ http://darpanaheto.blogsky.com

الله
سلام

اینجا چه خبره ؟؟؟
چند لحظه پیش یه پست دیگه بود
خیلی هم قشنگ
چرا برداشتیش؟

خوبین شما ؟

در پناه حق

D دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:18 ب.ظ

خیلی وقته که ما هم نمیبینیم که همین هموطن های خودمون که حالا یکیشون اسمش دانشجوه یکیشون راننده شرکت واحد یکیشون معلم توی زاهدان یکیشون یه فعال حقوق بشر تو کردستان..... خوبه که رگ گردنمون برای همه بزنه بیرون اگه میخاد بزنه بیرون. خوبه که یه جوالدوز میخاییم بزنیم به یه جای دیگه یه سر سوزن هم به خودمون نگاهکی بیاندازیم. همیشه اتفاق های ساده دور و برمون رو اگه راست و ریس کنیم اتفاق های بزرگتر هم بسترش آماده میشن

[ بدون نام ] دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:22 ب.ظ

یادم رفت بگم که من از هیچ جور رفتار تروریستس چه عماد مغنیه باشه چه اسراییل چه .... دفاع نمیکنم.

رضا دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 04:12 ب.ظ

....کجایید شما؟.....

فاطمه دوشنبه 13 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ب.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com

سلام
الان دوباره یکی میاد خرت رو می گیره که یالا بگو ببینم ایا تو طرفدار این عربای تروریستی؟ صریحم بگو...

دنیای ماست فاطمه جون و من حالم از درس حقوق بین المللمون و هر چی کنوانسیون جهانی بود به هم میخورد.

از قوانینی که ضمانت اجراش هوس قدرتمنداس.

از بشری که چشمش رو رو حقوق فطری خودش می بنده و کورکورانه ادای متمدنها !!!!!!!!!!۱۱۱ رو در میاره.

و من همیشه به مثالای اجرای قوانین بین المللی میخندیدم

قربانت

فاطمه سه‌شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 ق.ظ http://saharnazdikast.blogsky.com

حتی قوانین مزخرف بین المللی دفاع از مال و جان و ناموس رو دفاع مشروع میدونه. نه وحشت آفرینی یا همون تروریزم.

عماد مغنیه تروریسته چون جلوی اسراییل مظلوم درست موقعی که وطنش توسط اونها اشغال شده بود ایستاد!!!!!!!!

عماد مغنیه تروریسته چون این روزها هر کس بخواد در مقابل هوس زورگو بایسته تروریسته!!!

من عماد مغنیه رو خیلی بیشتر از اونچه شما از رسانه های اینجا و بیرون شنیدین میشناسم. بله اون با تعریف های امروزی که مثل حقوق بین الملل مزخرفه تروریسته چون ۲۰ سال تمام موصاد و سیا رو تو کشور هزار فرقه لبنان مستاصل کرده بود.

گروه های جدایی طلب کردستان که میرن توی خونه یه ادم میکشنش وسط دهات سرشو از تنش جدا میکنن به جرم همکاری با حکومت مظلومن و اون کسایی که جلوی اینا می ایستن تروریست!!!!!!!

اگر تروریست یعنی این پس من با افتخار اعلام می کنم که یک تروریستم یا سعی میکنم باشم.




برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد