با این همه کم‌کمَک، روز از پی روز، بهار پشت زمستان و پاییز پشت تابستان،

ریزه‌ریزه و خرده‌خرده گذشت و رفت،‌تمام شد، رفت پایین،

منظورم این است که از غم و غصه‌ی آدم همیشه یک خرده،

یک وزنه‌ای به قول معروف، ته دل باقی می‌ماند.

اما می‌رود آن پایین‌ها.
"مادام بوواری"

 

آن پایینها یعنی خیلی عمیق...
و هر چیزی که عمیق باشد یک وقتی عود میکند

و شاید مثل گدازه های آتشفشان یک روزی بریزد بیرون،همه چیز را بسوزاند
کاش وزنه نمیشد هیچ چیز
آن پایینها یعنی مثلا مثل مرده ای که به پایش سنگ ببندند و بیندازندش توی آب،

تا برود و جنازه ی باد کرده ی بد شکلش بالا نیاید
گندش وقتی در می آید ئه سرین جان که این جنازه ها هی زیاد شوند

آب پر شود از مرده های سنگ بسته ی باقی مانده از گذر روز از پی روز،

بهار از پی زمستان،پاییز پشت تابستان
یکی دو تا بود اگر،غمی نبود هیچ کس را

مرده باید نباشد

دفن شود تا گندش بر ندارد همه جا را
اما زیاد که بشوند این جنازه های متعفن،آب هم بالا میاوردشان

گیرم آدم همه اش آب زیاد میخورد که هی بالا نیاورد هر روز خودش را...

 

ps:

چشم بر در

دیده بر ره

 

قولمان هم باشد...

نظرات 10 + ارسال نظر
برای بابا لنگ دراز جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:34 ق.ظ

میدونی جودی تا الان یعنی ۲:۴۰ صبح منتظر فقط به خاطرت موند...
تا بایی و از امروز بگی؟

سبک وزن جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:42 ق.ظ http://sabokvazn.persianblog.ir

آهان خانم خوشگله سایه ما سنگینه؟؟؟ برو آمار وبلاگتو چک کن ببین روزی چند بار میام و میرم از این ور دنیا...اگر کامنت نمی گذارم برای اینکه یکمی کو....گشادم...همین و بس!!!!دوستت دارم خیلی زیاد...به چشماتم خیلی میاد...

مسعوده جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:02 ق.ظ http://masinice.blogspot.com

سلام فاطمه‌جان
کلیم خوشحال می‌شم و کلیم مرسی و چیزی که از دست ما در رفت دیگه متعلق به خودته. توی وب هم احکام کپی رایت کلن نقض می‌شه. ولی نمی‌تونم نگم که خوشحال شدم که درد پیچیده توشو فهمیدی. خیلی مرسی

D جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ب.ظ

ما هم منتظر بودیم

رضا جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:58 ب.ظ http://azad313blogfa.com

چشم به در داشتن یعنی چشم به راه کسی بودن...یعنی به شوق لحظه هارا گذراندن.....

رضا جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:47 ب.ظ http://azad313blogfa.com

...خوبی فاطمه؟ پس کی می خواهی در باغچه وبت یاس امید بکاری؟......

قاف جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:14 ب.ظ

میدونی توی ایران باستان نماد پاکی چی بود؟

سیاوش از آتیش گذشت تا ثابت کنه که پاکه

زرتشت نماد پاکی دینش آتیش بود

حتی قبل از زرتشت بزرگترین و قویترین خداها از آتیش بودن

قاف هم توی دلش آتیش داره واسه اینکه میخواد همیشه پاک بمونه

زن روزهای یخی جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:15 ب.ظ http://4am4eva.blogfa.com

کامتتو که دیدم خیلی خوشحال شدم.
اینقد قشنگ می نویسی که چیزی جز خودت نمی یاد به ذهنم.

لی لی جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:00 ب.ظ

عطر گل ها چه می تواند باشد
جز توجیه بوی تعفن ها...؟
عزیزانم را در خاک می کنم
تا بوی تعفنشان آزارم ندهد.
( ؟ )

سما شنبه 20 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:02 ب.ظ http://all-elone.blogsky.com/

سلام فاطمه
داری چی کار می کنی تو؟
تو رو خدا مواطب باش
نمی دونم چرا اینو می گم ولی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد