گریه که دیگه عار نیست
خواب که دیگه کار نیست

خواب که دیگه کار نیست
تا مجبور باشی از کله ی سحر یامفت بگیو یامفت بشنُویو
آخر سر انقدر سر به سرت بذارن
تا سر بذاری به خیابونا

ای......... هـــی
دل بده تا پته ی دلمو واست رو کنم...

                                                              "حسین پناهی"

 

ps:

والس آروم...
لای این همه سکوت ، لای این همه سکوت...

دختر خاکستری...

دختر خاکستری...

دختر خاکستری...

خ/و/ا/ب/م/ن/م/ی/ب/ر/ه

-----

 

بقول آذین

این‌روزها چی را می‌شود سرچ کنی و برسی به من؟

این روزها،میان این همه‌ی همه آدم، این همه راه، این همه کوه و دریا،

چی را سرچ کنم، که برسم به تو.

اینکه اصلا کاش می‌شد، کاش می‌شد وقتی حس می‌کنی

میان جمعیت گم می‌شوم، وقتی دلم هری می‌ریزد که گم‌ات کرده‌ام،

که آدم‌هام کجا هستند پس، که دور و برم این همه نیستند،

سرچ می‌کردم کلمه‌ی مشترکم، اسم رمزمان را و می‌رسیدم به تو.

گیرم که توی صفحه‌ی صدهزارم موتور جستجو...

 

------

شانه ات کجاست برای...

راه بیفتم تا یکی مانده به آخر دنیا؟

با همین دو پای آبله زده؟
از گرد راه نرسیده...
قصه ی باران را کجا برایم میخوانی؟

قرارمان نمیدانم آن کجای فراموشی؟
همین؟

------

مهربانی یک جسم زنده...

خ/و/ا/ب/م/ن/م/ی/ب/ر/ه

 

 

 

نظرات 11 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 03:56 ق.ظ

چرا ازم user , password میخواد اینجا؟

یه بی خواب مث خودت پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:46 ق.ظ

خواب را دریابم
که در آن دولت خاموشی هاست

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:01 ق.ظ

پس اینی که خودت برام خوندی چی؟ ها؟

"روباه جواب داد: -باید خیلی خیلی حوصله کنی."



آسمان وانیلی پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:00 ق.ظ http://vanilasky.wordpress.com/

خواب را دریابیمم که در آن دولت خاموشی هاست.

حمید پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:12 ب.ظ http://karaj400.blogsky.com

عجیب تر از همیشه بود این نوشته تان

قاف پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:41 ب.ظ

گفتند:
نمیخواهیم
نمیخواهیم
نمیخواهیم که بمیریم
گفتند:
دشمنید
دشمنید
خلقان را دشمنید

چه ساده
چه به سادگی گفتند
و ایشان را
چه ساده
چه به سادگی کشتند

قاصدک بی خبر پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:51 ب.ظ http://qa3dak.blogsky.com

این آهنگ وبلاگت آدم رو دیوونه می کنه
بچگی هامو ....
وای دلم میخواد زار بزنم!
دلمو داری یه جوری می کنههههههههه!!!!
انگار بهانه ام را پیدا کرده باشم برای گریه کردن!!
متنت هم که بیشتر بهش دامن میزنه!

وگا پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 06:09 ب.ظ http://i-vega.blogsky.com

سلام فاطمه عزیز.

وب بسیار با محتوایی داری.شما رو لینک خواهم کرد.

راستی دنبال شعر های مرحوم حسین پناهی میگردم.اگه اسم کتابش یا هر چیز دیگه ای در مورد ش مدونی واقعا ممنون می شم در اختیارم بزاری.

موفق و شاد باشی.

لی لی پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 08:53 ب.ظ

با ریسمان کدام کابوس(یا رویا... چه فرقی می کند؟)
خودت را از سقف اتاقت آویزان خواهی کرد؟
یادت باشد خوب و محکم گره بزنی!
خوب و محکم...!

آسمان وانیلی پنج‌شنبه 18 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:54 ب.ظ http://vanilasky.wordpress.com/

ما بهمون یاد دادن که چه جوری لینک بدیم ، میخواستم بدونم که میشه به شما هم لینک داد؟ لطفا با کامنتی ما را مطلع نمایید ممنون

میثم کربلائی جمعه 19 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:21 ق.ظ http://mguitar.persianblog.ir

یاد پناهی بخیر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد