گفته بودم برایت؛تو شاعری و من این را خوب میدانم:

"من هزار بار
در پناه بیضی های خیس
در پشت دیوارهای گیج
فریاد کرده ام :
عشق...عشق !
از بختیاری من است
که عین خیالشان نیست ،
دانه های انار جامانده میان برف ها به شماره افتاده اند
من هزار هزار بار فریاد کرده ام ،
قصه ی عروسک دخترکان ساده ی گم شده در کوچه های حسرتم
به باورشان نگنجید
این روزها دیگر
شکل یک پرگارم
که کودکان دایره وارش
دخترکان نیم دایره های مهاجر
باورم نمی شود....
باورم نمی کنند...."

ps:ندارد
دلم خواست بگذارمش اینجا
هی نگاهش کنم
هی خون بدود زیر این پوست مهتابی
گونه هایم قرمز شوند...
اشک بیاید توی چشمهام
تار بشود همه جا
خطها بروند توی هم
صورتم خیس شود
دستهای یخ زده ام
گرم شود اندکی
گیرم تو نباشی که ها کنی برام...

و جاده را میپایم همچنان
تاآنجا که به افق میرسد
مثل نقاشی روی دیوار
و بو میکشم
رد پایت را
اگر چه همان IPساده...

از عروسکم برایت خواهم گفت
و چشمهایش که میخندید...


پی نوشت:
و چیزی در من است
که بلد نیستم خلاصه اش کنم
در کلام...


نظرات 9 + ارسال نظر
فاطمه؛برای آقا رضا و نیره جان شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:04 ق.ظ

اقا رضا و نیره جان:
من نمیتونم کامنت دونیتونو باز کنم.اصلا کامنتهای بلگ فا رو سیستمم باز نمیکنه.برای همین نمیتونم چیزی براتون بذارم.ایمیل شما رو هم ندارم آقا رضا.پس لطفا سکوتمو به حساب اشتباهی نگیرید لطفا.سعی میکنم اشکالو بر طرف کنم.مرسی بابت همه چیز

رضا شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ق.ظ http://azad313blogfa.com

سلام فاطمه!خیلی منتظر بودم.خیلی...اما حالا که می بینم هستی و خوبی و اشکال از بلگفاست خوشحالم.خوشحال و منتظر....

بی شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 10:32 ق.ظ

همراه تو ام
دل بد مکن قناری خوشخوان
دانه های انار را شمردم
بالشی از مرهم زیر سر برف گذاشتم
می بینی موریانه ها رفته اند
همراه تو ام
آواز بخوان قناری
نرم بخوان
برف خوابیده است
همراه تو ام

بید مجنون شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 11:47 ق.ظ http://from2008.blogsky.com

من اینجا میان شک و یقین
به ایمان رسیده ام
ایمان به اینکه هنوز مرددم
و هنوز نمیدانم
پس کلامی نمیگویم
و نخواهم گفت
و اگر هم واژه ای و یا کلمه ای
خود را در میدانک خودنمایی
برهنه بدن بر شما ارزانی داشت
بدانید که مطلق نیست
چرا که من هنوز مرددم
و هنوز میان شک و یقین
مضطرب و ملتهب راه می سپارم

رضا شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:27 ب.ظ http://azad313blogfa.com

آبجی فاطمه خوب!تا وقتی نمی توانی بهوبلاگ من بیایی همین جا برایم بنویس....

[ بدون نام ] شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 02:46 ب.ظ

....کجایی فاطمه

[ بدون نام ] شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:21 ب.ظ

.....کجای؟کجایی؟..

شوریده شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 05:49 ب.ظ http://fagat-khodam.blogsky.com

سلام

وبلاگ من به روز شده است
منتظر حضور سبز شما هستم

موفق باشید.......شوریده

ئه‌سرین دوشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 12:55 ق.ظ

یه وقتایی یه چیزایی می نویسی که آدم مجبوره، مجبور که می فهمی؟ براشون و برات کف بزنه. یکیش این:
این روزها دیگر
شکل یک پرگارم
که کودکان دایره وارش
دخترکان نیم دایره های مهاجر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد