بی ربط ترین آهنگ
بی ربط ترین تصویر
بی ربط ترین آرزو
همه باهم فقط یه جور مرتبط میشن:
من خوشحالم که تو هستی ئه سرین...
که شیش بهمن یه سال نامعلوم اومدی اینجا و بعد یه روز نا معلوم تر من پیدات کردم...
حتی یادم نمیاد کی و کجا و چه جوری...ولی پیدات کردم و مربوط شدیم به هم...
گیرم هیچوقت و هیچ جا هم با هم اب انار نخورده باشیم...
گیرم با همون 892 کیلومتر فاصله ی کذایی...
ولی هستی...یه جا...یه گوشه....همین نزدیکیا...
هستی و من دوست دارم
هستی و من فکر میکنم به زنگوله های تو آسمون که حالا یکیشون به اسم توست
و وقتی نیگا میکنم بهش خنده ام میگیره همش و فکر میکنم به صورتت
که هیچوقت ندیدمش
و ریسه رفتن تو و جیغ کشیدن خودم و لبخند آروم و متین الهام و نگاه سنگین و مهربون نعیمه و...
امروز شیش بهمنه...
و من فکر میکنم به مینیمم اندیکاسیون اومدن تو؛
"لبخند محوی که میاد روی صورتم وقتی به روزی که میبینمت فکر میکنم"...
تولدت مبارک دختره
تولدت مبارک
مرسی فاطمه
همون بی ربط هاست که دوستشون دارم
ممنون که اینقدر مهربونی
باشی دختر جون
خوب باشی
دوست باشی
و شاد